loading...
عقل سرخ
Mohammad بازدید : 85 پنجشنبه 07 آذر 1392 نظرات (0)

سقوط امپراتوری روم به دلایل مختلفی روی داد   که مهم ترین آن ، مهاجرت قبایل بربر به سمت قلمرو روم بود که به دلیل ضعف قدرت نظامی امپراتوری ، به راحتی به وقوع پیوست. این ضربات کوبنده بر پیکر روم چنان سنگین بود که این امپراتوری باشکوه ولی بی رمق را از میان برد.

سرباز ژرمن: 

دلیل دیگر شکست ارتش روم ، بربر سازی آن بود که سبب شد جنگجویانِ بربری که لژیونرهای روم بودند ، انگیزه ی کافی برای جنگیدن نداشته باشند. ورود بربرها به ارتش روم معایب بزرگی داشت ؛ از جمله آنکه ، نظم و انضباط سنتی لژیون ها که نقطه ی قوت آنان بود ، از بین رفت.

فرار از خدمت به طرز چشم گیری افزایش یافت و هم چنین ، کاهش کیفیت اسلحه ها عامل مهم دیگری بود که به تضعیف ارتش روم سرعت بخشید. امپراتوری روم نیز در سال 395 میلادی با مرگ تئودوسیوس اول میان پسران او تقسیم شد و برای همیشه دو بخش امپراتوری از هم جدا شدند.

در حدود 370 میلادی ، فاجعه ی عظیمی بروز کرد. در این هنگام ، قوم خشن و جنگجوی هون که اجداد مغولان در سده های بعد به شمار می آمدند ، از آسیای مرکزی به اروپای شرقی سرازیر شدند. آنان گوت ها و قبایل ژرمن را به سوی ایالت های مرزی روم راندند. بلافاصله ، قبایل دیگر نیز به سوی روم به حرکت درآمدند. (واندال ها ، بورگوندی ها ، فرانک ها ، آنگل ها ، قوم آلانی ، ساکسون ها و قبایل دیگر ژرمن.)

                                                                     هون ها:

 

ویزیگوت ها یا شاخه ی غربی گوت ها با بیش از 200 هزار تن جمعیت وارد ایالات شمال شرقی روم شدند. آنها از امپراتوری روم شرقی خواستند که در روم اقامت گزینند. امپراتور روم شرقی ، والِنس ، به نزد آنها فرستادگانی گسیل داشت تا بتواند ویزیگوت ها را وارد سپاه روم کند ولی بدرفتاری این فرستادگان با گوت ها ، سبب طغیان آنها شد و به دنبال آن ، منطقه تراکیه کاملاً بر باد غارت رفت.

والنس با سپاهش برای مقابله با ویزیگوت ها به سمت تراکیه رفت. او در 9 اوت 378 میلادی در منطقه آدریانوپل واقع در تراکیه شرقی به گوت ها رسید. در یکی از تاریک ترین روزهای تاریخ روم ، ارتش والنس و خودش به کلی توسط ویزیگوت ها نابود شدند. اخبار این واقعه وحشت آور باعث ترس و هراس مردم روم شد.

 

والنس

مدتی بعد ، تئودوسیوس جانشین والنس مجبور شد امتیازات ویژه ای به گوت ها واگذار کرده و آنها را از مالیات معاف کند و در مقابل ، اجازه دهد که در تراکیه اقامت کنند. (382 میلادی)

تئودوسیوس در 395 میلادی درگذشت و امپراتوری اش میان پسران وی ، هونوریوس (بخش غربی) و آرکادیوس (بخش شرقی) تقسیم گشت. ویزیگوت ها مدعی شدند که قرارداد میان آنها و تئودوسیوس تنها در زمان حکومت او معتبر بوده است. به همین دلیل ، به رهبری آلاریک خواسته هایی را مطرح نمودند که با مخالفت روم رو به رو شد ؛ این موضوع سبب شد که آنان تراکیه را غارت کنند. در 402 میلادی ، ویزیگوت ها به ایتالیا سرازیر شدند اما در آنجا توسط سپاه هونوریوس ، به فرماندهی استیلیکو فرمانده ی برجسته ی ژرمنی ، متوقف شدند.

آثار این حمله ی مخرب به سرعت نمایان شد. هونوریوس برای مقابله با ویزیگوت ها مجبور شده بود که لژیون هایی از بریتانیا فرابخواند. همین که ارتش روم بریتانیا را ترک کرد ، قبایل پیکت اسکاتلندی و اقوام ساکسون به بریتانیا ریخته و به غارت شهرهای رومی پرداختند. در 407 میلادی این سرزمین از سلطه ی روم خارج شد.

پس از پیشروی های ناقص آلاریک ، اقوام تهییج شده ی ژرمن قلمرو روم را درنوردیدند. در 406 میلادی واندال ها ، قوم آلانی و سوئوی به گل حمله ور شدند و حتی تا اسپانیا نیز تاختند. از آنجا که روم منابعی برای متوقف کردن این حملات نداشت ، این اقوام در آن مناطق باقی ماندند.

 

تهاجمات بربرها به روم

در گیر و دار این مشکلات ، آلاریک بار دیگر به ایتالیا حمله کرد و این بار بدون مانعی در 410 میلادی شهر رم را فتح کرد و به باد غارت گرفت. اخبار تکان دهنده ی این واقعه برای همه سخت و دشوار بود. هیچ کس نمی توانست باور کند "شهری که زمانی دنیا را به اسارت درمی آورد ، حال خود اسیر شده باشد."

افسانه های رومی نیز تاییدی بر این وقایع بود. زمانی که رمولوس شهر رم را بنا کرد ، در بالای سرش دوازده پرنده پرواز کردند. رومی ها معتقد بودند که هر پرنده نماد یک سده است و اکنون 12 قرن از تاسیس رم می گذشت.

فاجعه ی دیگری که نزد رومی ها مانند آخرالزمان جلوه کرد ، هجوم بی امان هون ها به امپراتوری بود. در دهه 430 میلادی ، آتیلا فرمانروای امپراتوری وسیع هون ها شد. او به سرعت حملاتش را به روم آغاز کرد. جنگجویان وحشت انگیز او ایالات رومی را ویران کردند و در پشت سر خود چیزی جز نابودی به یادگار نگذاشتند.

آتیلا در 450 میلادی خواست که نیمی از امپراتوری روم غربی به او داده شود. رومی ها خواسته ی وی را رد کردند. آتیلا به تلافی این کار به گل لشکرکشی کرد و شهرهای حاصلخیز آن دیار را چپاول کرد. سال بعد ارتشی متحد از رومی ها ، ویزیگوت ها و ژرمن ها در دشت شالون واقع در شمال فرانسه در مقابل هون ها ایستادگی کرده و برآنان پیروز شدند.

این پیروزی لشکرکشی آتیلا به گل را متوقف کرد و او نیز دو سال بعد مرد.با مرگش، امپراتوری هون نیز فروپاشید و قوم هون به اعماق دشت های روسیه کنونی عقب نشست.

در سال 455 میلادی ، رم بار دیگر اسیر بربرها شد. در این سال ، واندال ها این شهر را گرفته و به مدت چهارده روز غارت و چپاول کردند. آنان مدتی قبل آفریقای شمالی را نیز از کنترل روم خارج کرده بودند.

روم اینک تنها سایه ای از امپراتوری نیرومند پیشین بود. قلمرو آن تنها ایتالیا و ایالات نزدیک آن را شامل می گشت و حتی در آن ایالات باقی مانده هم آشوب در جریان بود. در این بحبوحه ، رم دیگر نقش پایتخت امپراتوری را نداشت و جایگاهش را به شهر راونا واگذار کرد.

ارتش روم دیگر شامل سربازان حرفه ای و منظمی نبود که زمانی فرماندهان برجسته ای مانند سزار فرماندهی شان می کردند. اکنون این سربازان برای حکومت نیز دردسر ساز شدند. در 476 میلادی افسر ارتش روم ، اودوآکِر ، بر علیه امپراتور رمولوس آگوستوس شورش کرد و وی را از سلطنت برکنار نمود. این رویداد را مورخان پایان داستان طولانی امپراتوری روم غربی می دانند.

 

امپراتوری روم شرقی با نام بیزانس به حیاتش ادامه داد و میراث روم را به اروپای دوره رنسانس منتقل نمود و عاقبت در 1453 میلادی توسط امپراتوری عثمانی از میان رفت.

منبع : این مقاله برگرفته از کتاب روم باستان اثر آلبرماله می باشد.

لطفاً دیدگاه های ارزشمند خود را در بخش نظرات با ما در میان بگذارید.

موفق باشید.

 

 

Mohammad بازدید : 5410 پنجشنبه 07 آذر 1392 نظرات (0)

جهان مملو از چیزهای عجییب و غریب است و چه کسی در حقیقت بهتر از ما قادر به دانستن آن می‌باشد؟ از فرقه غیر معمول  و سنتهای خاص و مختلف، حیوانات غیر عادی و ترسناک تا خلقت انسان های عجیب و شگفت انگیز، اینها یک لیست بی پایان از عجیب ترین چیزهای که در دورترین نقاط جهان پنهان باقی مانده می‌باشد. ما در اینجا شما را به یک سفر به پنج مکان از بدترین مکانهای دنیا می‌بریم که بی شک شما را شگفت زده وگاهی هم می‌ترساند.

تالاب ترانک در جزایر مایکرونیزیا

ارواح اسرار آمیز تالاب ترانک همیشه یکی از محبوترین جاذبه های گردشگری میان کاوشگران و غواصان بوده است. بخش زیادی از نیروهای نظامی ‌ارتش ژاپن اکنون در اعماق  آبهای این تالاب خوابیده اند. این هواپیما در سال 1944 سقوط کرد و به عمق آب فرو رفت. وقتی که در اعماق این آبها شنا می‌کنید به اشیاء، لاشه کشتی ها وا جساد به جا ماننده  برخورد می‌کنید. تقریبا به مدت 25 سال هیچکس بدلیل حدودا هزار بمب کشف نشده اجازه غواصی در این مکان را ندا

 

 

.

 

موزه تاریخی پزشکی موتر در فیلادلفیا

موزه  پزشکی –پاتولوژی موتر که شامل تجهیزات قدیمی‌ پزشکی و نمایش اقلام زیست محیطی است، شهرت زیاد این موزه به خاطر اسکلت های ترسناک وا ستخوان آویزان شده از قفسه ها و طبقات، جمجمه افراد مشهور، جسد زنی که بدنش در جایی که دفن شده تبدیل به موم شده، دوقلوهای بهم چسبیده مشهوربایک کبد مشترک،قسمتهای ازبدن افرادسرشناس و همه نوع چیزهای ترسناک و عجیب را در این موزه می‌توان یافت..

 

 

مرداب مانچاک واقع در لوزیانا

مرداب مانچاک که بنام مرداب ارواح نیز شهرت دارد در لوزیانا واقع شده است. گفته می‌شود این مکان توسط ملکه ودوو زمانیکه او را در اوایل قرن20 به زندان انداختن نفرین شده است. نتیجه این کار ناپدید شدن سه دهکده بوسیله طوفانی شدید در سال 1915 بود. این مکان بوسیله کشتی های حامل توریست در حالی که روی مرداب شناورند و نور مشعل راهشان را روشن کرده و درختان کهن سرو و رشته های خزه که از درختان آویزانند آنجا را احاطه کرده است.

 

 

 

.

 

گورستان پاریسی در فرانسه

سردابی واقع  در پاریس که شهرت آن بخاطر زیر زمینی  که ظروف مخصوص نگهداری استخوان مردگان در آن است می‌باشد، استخوانها و اسکلتهای بسته بندی شده مانند اجناس داخل یک انبار در دو ضلع یک راهرو قرار گرفته اند. این مکان حدود 187 کیلومتر از بخش زیرین کل شهر را دربر گرفته است، همچنین  نوشته هایی به چشم می‌خورد که بطور کلی شامل تاریخ فرانسه می‌شود. هوای اینجا خشک است و به همین دلیل فساد و پوسیدگی در آن بسیار ناچیز است. این مکان توسط ماموران بازرسی پلیس برای مدتی به دلیل افسانه ها و شایعاتی از قبیل: گروه کثیری از مردگان و خون آشام ها بسته شد.

 

.

ب

 

چرنوویل در اوکراین

شهر متروک پرپیات در شمال اوکراین واقع شده است که در کیو ابلاست آن در سال 1970نیروگاه انرژی هسته ای چرنویل خانه های کارگران را درآنجا تاسیس کرد.حادثه چرنویل که بدترین حادثه اتمی‌غیر نظامی‌تاریخ جهان است در سال 1986رخ دادکه درآن موجب منفجر شدن راکتور شدکه این انفجار باعث انتشار مواد رادیو اکتیو در محیط وانفجار عظیم که باعث از بین رفتن راکتور شد.

وسایل و خانه های رها شده صدای جیر جیرلولاهای درهای باز آپارتمان ه اکه بوسیله باد به گوش می‌رسند همه شکل وحشت و مرده ای به شهر داده است.

.

 

 

Mohammad بازدید : 35 شنبه 13 مهر 1392 نظرات (0)

درسال ۱۰۹۵ میلادی جنگ‌های صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان آغاز شد. جنگ‌های صلیبی به جنگ‌هایی گفته می‌شود که در آن مسیحیان با مسلمانان طی چندین دوره برای به دست آوردن بیت المقدس مبارزه کردند. نخستین کسی که پرچم جنگ را برافراشت مردی از افراد کلیسا بود به نام ادمار دو لوپویی. جنگ‌های صلیبی هشت جنگ است که در جنگ اول و چهارم هیچیک از پادشاهان اروپایی دخالت نداشتند و فقط نجبا و اصیل زادگان بودند که بر صلیبی‌ها فرمانروایی می‌کردند. غیر از جنگ اول در باقی جنگ‌ها مسیحیان از مسلمانان شکست خوردند. در سال ۱۰۹۵ میلادی پاپ اوربانوس دوم همه مسیحیان اروپایی را مجبور کرد تا علیه ترکان مسلمان قیام کنند و شهر اورشلیم(بیت المقدس) واقع در فلسطین را اشغال کنند. در همان سال، سپاه بزرگی مهیا و رهسپار نخستین جنگ صلیبی گردید. عده زیادی از جنگجویان صلیبی در طول سفر خطرناک از اروپا تا خاورمیانه جان خود را از دست دادند. آنها که زنده ماندند در سال ۱۰۹۹ میلادی بیت المقدس را تسخیر کردند. بین سالهای ۱۰۹۹ میلادی تا ۱۲۵۰ میلادی شش جنگ صلیبی دیگر رخ داد ولی در هیچ یک از آنها صلیبیون موفقیتی به دست نیاورند. این ‌جنگها به ‌دعوت‌ مقامات‌ کلیسای‌ کاتولیک ‌رومی ‌و همراهی‌ و حمایت ‌امپراتور روم‌ شرقی‌، با اعلام ‌هدف‌ آزادسازی ‌بیت‌المقدّس (اورشلیم‌) و زادگاه‌حضرت‌ مسیح ‌علیه‌السلام ‌و دیگر معالم‌ مسیحی ‌در فلسطین ‌از دست‌ مسلمانان ‌و ایجاد دولتهای ‌صلیبی‌ در نقاط ‌مختلف ‌فلسطین ‌صورت ‌گرفت‌. جنگهای‌ صلیبی ‌مجموعاً هشت‌بار به ‌وقوع‌ پیوست‌. اروپاییان ‌دست‌ یافتن ‌به ‌ثروتهای‌ عظیم‌ شرق ‌را مطمح‌ نظر داشتند و رسیدن ‌به ‌اهداف ‌اقتصادی ‌و اجتماعی ‌نتایجی ‌بسیار مهم‌ و تأثیرات ‌متقابل ‌زیادی ‌بر طرفین‌ جنگ‌ داشت‌. منابع تاریخی منابع ‌و مطالعات ‌در باره ‌جنگهای ‌صلیبی‌ــ که‌ مناطق‌ وسیعی‌ از اروپا و شام ‌و ترکیه ‌و مصر و شمال ‌افریقا را دربرگرفت‌ و در آن‌اقوام ‌و طوایف ‌مختلفی ‌با زبانها و معتقدات‌و باورها و انگیزه‌های‌گوناگونی‌شرکت‌کردند ــ بسیار زیاد است‌و مورخان‌و محققان‌، با اهداف‌و انگیزه‌ها و سلایق‌ مختلف ‌و به ‌اقتضای‌ زمان‌، به‌ جنبه‌ای ‌از این‌ جنگها پرداخته‌اند. اجمالاً منابع ‌در این‌باره‌ را می‌توان‌ به‌ دو دسته‌اسلامی ‌و غیر اسلامی‌، و هر دسته ‌را نیز به‌ دو مجموعه ‌قدیم ‌و جدید تقسیم‌کرد. بدیهی ‌است‌که‌ تحلیلهای‌ مؤلفان‌هر دسته‌، متأثر از دیدگاه‌ آنهاست ‌و از این‌رو، تحلیلها و آثارشان‌، متفاوت ‌و بعضاً مغایر یا برعکس‌است‌. مثلاً، کشیشان‌ و مورخان ‌غربی ‌، که‌با سپاهیان‌صلیبی ‌وارد شرق‌ شدند، این‌ جنگها را نوعی ‌جهاد مقدّس ‌تلقی‌ می‌کردند، اما مورخان‌ مسلمان‌ آن‌ را تجاوز به‌ سرزمینهای‌ اسلامی ‌می‌دانستند. چون ‌این ‌نبردها میان ‌مسلمانان ‌و اروپاییان ‌مسیحی‌ درگرفت‌، توجه ‌به ‌منابع ‌غربی‌، به ‌ویژه ‌نوشته‌های ‌کشیشان‌ متنفذ در دربار پادشاهان‌ غربی‌، که‌ از اوضاع‌ منطقه ‌و حوادث‌روزگار خود آگاه ‌بودند، مهم‌ است‌. بیشتر این ‌نوشته‌ها به‌ زبانهای ‌رومی‌، یونانی‌، لاتینی‌، سریانی ‌و ارمنی ‌است‌. سهیل‌ زکار، مورخ ‌معاصر سوری‌، در الموسوعه ‌الشامیه ‌فی ‌تاریخ ‌الحروب ‌الصلیبیه‌، ترجمه ‌عربی‌ آنها را آورده ‌است‌. مهم‌ترین ‌منابع ‌غربی ‌که ‌ترجمه‌ عربی ‌آنها موجود است ‌و رویدادهای ‌جنگهای‌ صلیبی ‌در آنها ثبت‌ شده ‌است‌، عبارت‌اند از: أعمال‌ الفرنجه و حجاج‌ بیت‌المقدس‌، از نویسنده‌ای‌ ناشناس‌، که‌ بعدها اساس‌ بسیاری‌ از کتابهای ‌تاریخ ‌جنگهای‌ صلیبی ‌گردی
د؛ تاریخ ‌الفرنجه ‌الذین ‌استولوا علی‌ القدس‌، اثر رمون‌ آگیلری‌، که ‌شاهد حوادث ‌نخستین‌ حمله ‌صلیبی ‌بود؛ الالکسیاد، اثر آنا کومننا، دختر امپراتور بیزانس‌ آلکسیوس‌ کومننوس؛ تاریخ ‌اورشلیم‌، اثر آلبر اکسی‌ آلمانی‌، که ‌وقایع ‌نخستین ‌حمله ‌صلیبی ‌را نوشت‌؛ الاستیطان ‌الصلیبی ‌فی ‌فلسطین‌، اثر فوشه‌ شارتری‌؛ تاریخ ‌الاعمال ‌التی‌ تمت ‌فی ‌بلاد ماوراءالبحر، اثر برجسته ‌و مفصّل ‌ویلیام ‌صوری‌؛ حیاه ‌القدیس ‌لویس، اثر ژان ‌دو ژوئانویل، که‌ همراه ‌لوئی‌، پادشاه ‌فرانسه‌، در حمله‌اش ‌به ‌مصر و شام‌ بود و خاطراتش ‌را به ‌دقت‌ نوشت‌. در دوره‌ متأخر نیز مورخان ‌اروپایی ‌و امریکایی‌کتابهایی‌ در این‌باره ‌نوشته‌اند که ‌در میان ‌آنها تاریخ ‌جنگهای‌ صلیبی‌ اثر رنه ‌گروسه‌ و تاریخ ‌جنگهای ‌صلیبی، اثر استیون ‌رانسیمان‌ شهرت‌ جهانی ‌دارند. رانسیمان‌ خود نیز گزارشی ‌از منابع ‌معتبر اروپایی‌ در این‌باره ‌به ‌دست‌ داده ‌است‌.  

برای خواندن بقیه ی مقاله به ادامه ی مطلب مراجعه فرمایید

Mohammad بازدید : 19 جمعه 12 مهر 1392 نظرات (0)

1-وجودم تنها یک حرف است وزیستنم تنها گفتن است همان یک حرف.

اما سه گونه است: سخن گفتن و معلمی کردن و نوشتن آنچه تنها مردم میپسندند سخن گفتن است آنچه هم من و هم مردم معلمی کردن و آنچه خودم را راضی میکند و احساس میکنم که به آن نه کار ک زندگی میکنم نوشتن است.

2-رهایی خویشتن:شبنم که تمام شب را در انتظار خاموش مانده است با نخستین بوسه آفتاب بودن خود را رها میکند و این عشق بازی اوست                                                              

3- تاثیر هر سخنی تنها به اندازه ی نیرویی که در کلمات وعباراتش داد نیست به آن چه مخاطب در دل و روح خود دارد نیز مربوط است.

4-میدانم اگر انسان خود آگاهی و عصیان را از خود دور کند میتواند عمری را بخوابد و آرام و آسوده زندگانی نماید

5-حرفهایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد

7-آدمیت یعنی از دست دادن بهشت یعنی هبوط تبعید کویر.غربت............

6-حتی فکر مکم که گذشته را فراموش کنی تا یاد گذشته نیفتی و گرفتار نشوی

8-خداوند نعمت بزرگی که به آدم ها داده این است که از شنیدن سکوت عاجزند و از این رو است که همه آسوده و خوش زندگی میکنند

9-حوادث انسان های بزرگ رو متعالی و انسان های کوچیک رو متلاشی میکند.

 10- من رقص دختران هندی را بیشتر از پدر و مادرم دوس دارم چون پدر و مادرم از روی عادت نماز میخوانند ولی آن ها با عشق میرقصند  

              

Mohammad بازدید : 65 جمعه 12 مهر 1392 نظرات (0)

سلام دوستان عزیزم امروز میخوام این صفحه رو افتتاح کنم هر مطلبی در مورد اساطیر یونان بود براتون تو این صفحه بزارم شاید براتون این سوال ها در مورد این اساطیر پیش بیاد که واقعیت دارن یا فقط افسانه هستند من در جواب این سوال ها میتونم بگم که این داستان هااز آنجایی شروع شد که یک نویسنده ی یونانی آنها را در کتابی نوشت مثلا شاهنامه ی ایرانی که فردوسی نوشته است ....یعنی این داستان ها را میتوان شاهنامه ی یونانیان دانست.......برای اینکه دلیلی محکم تر برای این نظریه .داشته باشیم میتونید با کمی تامل به صحت این موضوع پی ببرید
 در شاهنمامه هنگامی که زال پدر رستم به دنیا آمد به دلیل اینکه موهای سفید رنگی داشت او را شوم نامیدند و به کوهستانی تبعید کردند در آن کوهستان سیمرغ (نام پرنده ی افسانه ای که بعد از مردن دوباره از خاکستر خود متولد میشود)زال را پرورش داد و تمام حیله گری ها و حقه ها را به وی آموخت...وقتی که میگوییم رستم دستان دستان لقب رستم نیس لقب پدر رستم زال است که به معنی حیله و حقه هست....تقریبا این مطلب در داستان اساطیر هم وجود دارد.وقتی کرونوس صاحب 6 فرزند میشود که یکی از آن ها زیوس بوده به دلیل اینکه وقتی بزرگ شدند صاحب قدرت نشوند قسط خوردن آن ها را داشته که مادرشان آن ها رو نجات داده و زیوس را به کوهستانی میبرد که این مطلب رو میتونید در خدای جنگ 2 نیز مشاهده کنید. زیوس هم دقیقا مثل زال داری موهای سفید رنگی بوده که بازم مثل زال در کوهستان بزرگ شده.البته نظریه ها ی دیگری هم در مورد اساطیر وجود دارد که محکمترینش فک کنم این باشه.پس اساطیر فقط یک داستان ساخت هی ذهن بشر است.ما فقط یک خدا داریم ان هم که خدای یکتاست
 برای دیدن اسامی  خدایان به ادامه ی مطلب مراجعه کنید
 

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 6
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 36
  • بازدید سال : 76
  • بازدید کلی : 32,199
  • کدهای اختصاصی

    کد ِکج شدَنِ تَصآویر

    کداهنگ برای وبلاگ